استحاله ملت ایران به امت اسلامی
روحانیون الگوی «دولت-ملت» را دگرگون ساختن، و بجای «ملت» واژه «امت» را در قانون اساسی شان بکار گرفتند. در واقع الگوی «دولت ایران-ملت ایران» به «دولت جمهوری اسلامی-امت اسلامی» تبدیل شد، و ملت ایران بخشی
انقلاب نوعی از دگرگونی یا تغییر رژیم به شکل عمیق و دراماتیک است، که باعث جابجائی طبقات اجتماعی می شود. اما در هیچکدام از انقلابات بزرگ دنیا دیده نشده که کسی یا کسانی در پی تغییر «ملیت» و تبدیل آن به «امت اسلامی» باشند. که در این صورت هدف آن «انقلاب» نیست، بلکه استحاله یا مسخ کردن یک ملت است.
آیت ﷲ خمینی و روحانیون دیگر در ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی، تصویر بسیار روشنی از مقوله «جمهوری اسلامی» داشتند. ما بایست در شناخت این پدیده، برخلاف روشنفکران ٥۷، درکی را که خود رژیم از خود دارد قبول کنیم. بعنوان مثال تغییر الگوی «ملت» (Nation) به «امت اسلامی»، توسط آخوند ها.
روحانیون الگوی «دولت-ملت» را دگرگون ساختن، و بجای «ملت» واژه «امت» را در قانون اساسی شان بکار گرفتند. در واقع الگوی «دولت ایران-ملت ایران» به «دولت جمهوری اسلامی-امت اسلامی» تبدیل شد، و ملت ایران بخشی از امتهای اسلامی به حساب آمد. از دیدگاه روحانیون حاکم، چیزی بنام «ملت ایران» دیگر وجود ندارد، هر چند که برای فریفتن مردم هر از چند گاهی از کلمه «ملت» استفاده می کنند.
مردم ایران شعار«سوریه را رها کن، فکری به حال ما کن» را فریاد می زنند، و منظورشان از «ما» یعنی ما ملت ایران است. در حالی که ملایان، «ایرانیان» را بخشی از امت اسلامی میدانند، که هیچ گونه ارجعیت یا اولویتی، حتی در کشور خودشان، بر آن بخش دیگر که سوریها، فلسطینها و لبنانی ها و به تازگی حوثی های یمنی باشند، ندارند. و برعکس، همانطور که مردم در ایران در عمل تجربه کرده اند، آن بخش دیگر نسبت به ایرانیها اولویت و ارجعیت دارند.
در همان آغاز انقلاب اسلامی، آیت ﷲ خمینی رهبر جمهوری اسلامی با بیان این مطلب که «… ما چقدر سیلی از این ملیت خوردیم. این ها بروند گم شوند…»1 موضع خود را اعلام نمود، و خواستار تشکیل حکومتی اسلامی مبتنی بر «امت اسلامی» شد.
مهدی طائب، رئیس قرارگاه راهبردی عمار و رئیس سازمان اطلاعات سپاه می گوید:«سوریه استان سی و پنجم و یک استان استراتژیک برای ایران است و اگر دشمن به ما هجوم کند و بخواهد سوریه یا خوزستان را بگیرد اولویت با این است که ما سوریه را نگه داریم». از سخنان مهدی طائب بخوبی مفهوم «امت اسلامی» را می فهمیم. رژیم جمهوری اسلامی کشورهای سوریه و ایران را یکی از اجزا « امت اسلامي» می داند، و بنظر مهدی طائب تفاوتی بین سوریه و ایران نیست، و اولویت با سوریه است تا خوزستان.
در این جستار، اول به واکاوی مسله «ملت» و «امت» می پردازیم. سپس نگاهی به قانون اساسی جمهوری اسلامی و موسسه تنظیم و نشر آثار خمینی، در مورد الگوی «امت اسلامی» می اندازیم. و در پایان نگاهی می افکنیم به کمکهای مالی و انسانی و معنوی جمهوری اسلامی به کشورهای عرب منطقه و همچنین به اولویت وارجعیت دادن آنها نسبت به مردم ایران.
امروزه تمام کشورهای دنیا بر پایه الگوی ملت-دولت (Nation-State) بنا شدهاند. تعریف ملت-دولت را داریوش آشوری در دانشنامه سیاسی چنین آورده: «… در این نظام، میان دولت یا عالیترین شکل نظم سیاسی، و ملت یعنی «پدیدآورنده نظم سیاسی»، رابطه ای کامل و مطلق برقرار می شود. در این نظام، فرض بر آنست که ملت یک اجتماع انسانی کمابیش همگون است که حس ملیت مشترک دارد و درون مرزهای تعیین شده ی یک دولت مستقل زندگی می کند…».2 (١٦٨:١٣٨٢ آشوری)
همچنین در تعریف واژه «امت» در سایت «جوان آنلاین»، که وابسته به دولت جمهوری اسلامی می باشد، چنین آمده است: «امت به مجموعهاي از انسانها اطلاق ميگردد كه هدف و مقصد واحدي آنان را گرد هم جمع نموده باشد. مرز ميان «امتها» مرزي عقيدتي است. همه آنان كه بر محور توحيد، نبوت و معاد متمركز گشتهاند، امت واحده اسلامي را تشكيل ميدهند. از نظر اسلام «امت» مهمترين ملاك تقسيمبندي جوامع بشري است».
با توجه به تعاریف بالا، ملت در: «درون مرزهای تعیین شده ی یک دولت مستقل زندگی می کند» ولی امت: «به مجموعهاي از انسانها اطلاق ميگردد كه هدف و مقصد واحدي آنان را گرد هم جمع نموده باشد… همه آنان كه بر محور توحيد، نبوت و معاد متمركز گشتهاند، امت واحده اسلامي را تشكيل ميدهند». از این تعریف چنین بر می آید، که جمهوری اسلامی مرزهای بین کشورهای اسلامی را به رسمیت نمی شناسد؛ و همچنین با توجه به تعریف «امت» که قبلا آورده شد، معتقد است که: « مرز ميان امتها، مرزي عقيدتي است» و نه آنچه در تعریف «ملت» آمده: یعنی «مرزهای تعیین شده» سیاسی و زمینی، که سازمان ملل هم آن را به رسمیت شناخته باشد. با این تعاریف جمهوری اسلامی نه مرزهای تعیین شده بین کشورها اسلامی را قبول دارد، و نه ملتهایی که در درون این مرزها زندگی می کنند. چون مرزها را مرز «عقیدتی» و ملتها را «امت اسلامی» می داند.
خمینی به عنوان طراح حکومت اسلامی در صحیفه نور، در مورد مخالفت اسلام با «ملت» می گوید: «… در صدد باشد که احکام اسلام را پیاده بکند، نه در صدد این باشد که ملیت را احیا بکند. آنهائی که می گویند ما ملیت را می خواهیم احیا بکنیم، آنها مقابل اسلام ایستاده اند، اسلام آمده است که این حرف های نا مربوط را از بین ببرد. افراد ملی به درد ما نمی خورند افراد مسلم به درد ما می خورند. اسلام با ملیت مخالف است. معنی ملیت این است که ما ملت را می خواهیم و ملیت را می خواهیم و اسلام را نمی خواهیم…»3.
سایت موسسه تنظیم و نشر آثار خمینی می نویسد، که آقای خمینی خواهان تشکیل حکومتی مبتنی بر امت اسلامی بوده است و سیاستهای جمهوری اسلامی می بایست در این راستا باشد، و نه در راستای دولت-ملت. «ایشان خواستار تشکیل حکومتی مبتنی بر وحدت امت اسلامی و فراتر از دایره دولتهای ملی امروزی ـ که بر پایه الگوی دولت، ملت بنا شدهاند – است و دراین راستا سیاستهای جمهوری اسلامی را طوری تنظیم مینماید که فراسوی الگوی ملت – دولت حرکت کند و با در هم شکستن عوامل تفرقهافکن، موجبات وحدت و همبستگی مسلمانان جهان و جهانشمولی امتی اسلام را فراهم سازد.»
به پیروی از آقای خمینی و با الهام از ایشان در اصل یازدهم قانون اساسی با تاکید برمسله «امت» آمده است که همه مسلمانان یک «امت» اند، و طبق همین اصل، جمهوری اسلامی موظف است که سیاست کلی نظام را بر پایه ائتلاف بین آنها قرار دهد. « به حکم آیه کریمه «ان هذه امتکم امة واحدة و أنا ربکم فاعبدون» همه مسلمانان یک امتاند و دولت جمهوری اسلامی ایران موضف است سیاست کلی خود را بر پایه ایتلاف و اتحاد ملل اسلامی قرار دهد و کوشش به عمل آورد تا وحدت سیاسی، اقتصادی و فرهنگی جهان اسلام را تحقق بخشد».4
به یک مورد دیگر در مقدمه قانون اساسی همین رژیم نگاه می کنیم، که چگونه در صدد تشکیل «امت واحد جهانی» هستند، و سرمایه ملت ایران را صرف جنگ افروزی در سوریه، لبنان، عراق، با ادعای تشکیل «امت واحد جهانی» می کنند. «قانون اساسی با توجه به محتوای اسلامی انقلاب ایران که حرکتی برای پیروزی تمامی مستضعفین بر مستکبرین بود زمینه تداوم این انقلاب را در داخل و خارج کشور فراهم میکند؛ به ویژه در گسترش روابط بینالملی، با دیگر جنبشهای اسلامی و مردمی میکوشد تا راه تشکیل امت واحد جهانی راهموار کند. (ان هذه امتکم امه واحده وانا ربکم فاعبدون) و استمرار مبارزه در نجات ملل محروم و تحت ستم در تمامی جهان قوام یابد.»5
در اینجا و صرفا به عنوان نمونه نگاهی می اندازیم به بعضی از کمکهای جمهوری اسلامی به کشورهای عرب منطقه، در راستای پیشرفت «جنبش های اسلامی» و یاری رساندن به امت اسلامی در راه «تشکیل امت واحد جهانی». که گاهی برای فریب دادن افکار عمومی، به عنوان «محور مقاومت» هم از آنها یاد میشود.
جمهوری اسلامی با هزینه های گزاف، دست به تاسیس گروهی تروریستی به نام «حزب الله» لبنان زد. که بقول رهبر آن شیخ حسن نصر الله: «بودجه و هزینه و خرج و خورد و خوراک و سلاح و موشک های حزب الله از جمهوری اسلامی ایران می رسد». درجنگ ٣٣ روزه که حزب الله لبنان با اسرائیل داشت، جنوب لبنان به ویرانه ای تبدیل شد. اما جمهوری اسلامی خرج تمام این ویرانی ها را به عهده گرفت، و جنوب لبنان، بهتر از گذشته، و از نو، به شکلی که در این ویدئو مشاهده می کنید، باسازی نمود.
«فوروم ایرانیان» در آوریل ۲٠١۷ هزینه مالی دخالت نظامی در سوریه و حمایت از رژیم بشار اسد را گزارش کرده و در این گزارش آمده است: «کمک های نقدی، نفت رایگان، کمک های غذائی، پزشکی و داروئی به سوریه و مهمتر از آن، هزینه ماشین جنگی در سوریه را بررسی میکنیم. در پایان، سرمایه گذاری هنگفت سپاه قدس برای بازسازی خرابی ها و تغییر بافت مذهبی جمعیت در بخش های غربی سوریه از طریق اسکان دادن شیعیان سوری و عراقی طرفدار رژیم ایران را بررسی میکنیم. مجموع این هزینه ها، حداقل سالی 15 میلیارد دلار تخمین زده میشود. یعنی در شش سال گذشته نزدیک به صد میلیارد دلار در سوریه هزینه شده است و چشم اندازی برای پایان این جنگ و نابود شدن سرمایه های ملی ایران در سوریه وجود ندارد».
«تهران قلب فلسطین شد.» این جمله ای بود که یاسرعر فات رهبر جنبش الفتح بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در دیدار با خمینی بیان نمود. و جمهوری اسلامی نیز تا قبل از پشت کردن به یاسر عرفات و جنبش الفتح از کمکهای میلیون دلاری به این جنبش و عرفات دریغ ننمود. اما اکنون این کمکها به گروه تروریستی حماس برای ایجاد اخلال در روند صلح بین اسرائیل و فلسطین می رسد. صدای آمریکا به نقل از ویکی لیکس می نویسد که: «کمک ایران به حماس، ماهانه ۲۵ میلیون دلار» می باشد.
در چهارم نوامبر ۲۰۱۷، شاهد شلیک یک فروند موشک بالستیک از خاک یمن به سمت فرودگاه ملک خالد ریاض بودیم. نشریه نشنال اینترست می نویسد که این موشکها پیشرفته و اصلاح شده موشکهای اسکاد هستند که از ایران به خاک یمن وارد شده اند. و محمد علی جعفری، فرمانده پیشین سپاه پاسداران از حضور مستشاری ایران در یمن خبر داد. در جمهوری اسلامی، کمک مستشاری معنای خاص خود را دارد، و نه معنای کلاسیک آن. کمکهای «مستشاری» به معنای اعزام نیروی های سپاه قدس، فرستادن موشک، سلاح و مهمات جنگی می باشد. چنانچه در مورد سوریه هم، جمهوری اسلامی به همین شکل عمل کرد.
پیرو «رهنمودهای مقام معظم رهبری» ستاد بازسازی عتبات عاليات در سال ۱۳۸۲ تشکيل گرديد. «موضوع فعالیت ستاد، بازسازی عتبات عالیات و اماکن مذهبی عراق و دیگر کشورها و انجام خدمات علمی، فرهنگی، آموزشی، بهداشتی، عمرانی و فعالیتهای انسان دوستانه می باشد. منابع مالی و دارایی های ستاد از طریق قبول کمک های مالی داوطلبانه از سازمان های دولتی و غیر دولتی و سایر اشخاص خیّر و عاشقان بازسازی حرمهای مطهر تأمین می شود.» در اینجا قابل ذکر است که دولت حسن روحانی از بودجه دولت مبلغ ۲۵۰ میلیارد تومان در اختیار این «ستاد» قرار داده، که منابع مالی آن را مشخص می کند.
اینها نمونه ای از کمکهای جمهوری اسلامی به کشورهای عربی یا امت اسلامی است. که با صرف منابع مالی هنگفت و حتی دخالت نظامی میکوشد، راه تشکیل امت واحد جهانی را هموار کند. و این کار از راه متزلزل کردن دولت های منطقه و ایجاد آشوب در این کشورها، صورت می گیرد.
اما جای شگفتی است که چرا جمهوری اسلامی، عراقی ها، لبنانی ها و فلسطینی ها را بر ایرانیان ترجیح می دهد. مگر ایرانیان مسلمان نیستند؟ مگر ایرانیان به قول خود جمهوری اسلامی یکی از اجزا «امت اسلامی» نیستند؟ یک جانباز شیمیایی می گوید: «حاضرم پاکستانی باشم فلسطینی باشم و لبنانی باشم فقط به من کمک کنید. نمی خواهم خانواده ام آواره شوند. من جانباز شیمیایی هستم».
براستی چرا این همه تبعیض؟ مردم در ایران از خود می پرسند مگر اینها هموطن ما نیستند؟ مگر این سرمایه های مردم ایران نیست، که خرج کشورهای عربی می شود؟ چرا نظام جمهوری اسلامی «برای همه مادر است، و برای ما زن بابا!». و ده ها سوال دیگری که به ذهن مردم می آید.
در پاسخ به این سوالات باید گفت که جمهوری اسلامی همانطور که در بخش های مختلف این نوشتار بطور کامل شرح داده شد، یک دولت اسلامیست که بر پایه «امت اسلامی» بنا شده است، و نه بر پایه «ملت ایران». و ملت ایران از دیدگاه روحانیون حاکم بر ایران، بخشی از امت اسلامی می باشند. در اینجاست که «هویت» بطور کلی، و «هویت اسلامی» بطور اخص نقش بسیار تائین کننده ای پیدا می کند.
نزد دولت اسلامی کسانی یا «امتی» از بیشترین اولویت و ارجعیت برخوردار است، که هویت شان کاملا اسلامی باشد، نه بعنوان مثال ترک مسلمان یا ایرانی مسلمان. تنها مسلمانان عرب این خصوصیت را دارند، که هویتی بجز هویت اسلامی ندارند. ایرانیان هر چند که مسلمان هستند، ولی اول ایرانی هستند و بعد مسلمان. هویت ایرانی با هویت اسلامی یکی نیست و ایران هزاران سال پیش ازظهور اسلام وجود داشته است. هويت ملی ما همان هويت ايرانی است، با تمام آداب و رسوم و البته سوابق تاريخی کشور ایران. طبیعی است که نزد دولتی که بر پایه «امت اسلامی» تشکیل شده باشد کسانی بیشتر قدر و منزلت دارند که صد در صد اسلامی باشند، نه نصف اسلامی و نصف چیز دیگر.
آیت ﷲ خمینی در صحیفه نور در مورد هویت می گوید: «…آن مردیکه در خارج گفت که اول من ایرانی هستم‚ ملی هستم دوم ایرانی هستم سوم اسلام. این اسلام نیست‚ تو سوم هم اسلامی نیستی»6. آقای خمینی کسی که اول ایرانی است و بعد اسلامی را قبول ندارد. ایشان هویت اسلامی در کنار هویت دیگر را نه تنها نمی پسندد، بلکه چنین فردی را اساسا اسلامی نمی داند.
همین موضوع «هویت اسلامی» باعث می شود که ایرانی «نیمه اسلامی» در مقایسه با اعراب «تماما اسلامی»، شهروند درجه دوم محسوب شوند. و شامل «لطف و عطوفت» نظام اسلامی قرار نگیرند، و نسبت به ملتهای نامبرده مورد تبعیض قرار بگیرند، چون از دید روحانیون هویت شان کاملا اسلامی نیست.
چنین است که ایرانی در سرزمین خویش احساس بیگانگی میکند، و یا برعکس احساس میکند که حکومت بیگانه و اشغالگر بر آنها حاکم است. انقلاب اسلامی، انقلابی بود بیشتر بر ضد «ملت ایران»، تا بر ضد حکومت حاکم بر ایران. و همانطور که دیدیم انقلابی بود، که از همان آغاز کار در قانون اساسی «امت اسلامی» را جایگزین «ملت ایران» نمود. و هدفش مسخ کردن و استحاله کردن ملت ایران در امت اسلامی بود.
اینجاست که یک ایرانی، آنهم نه هر ایرانی، ایرانی که جانباز شیمیایی است می گوید: «حاضرم پاکستانی باشم فلسطینی باشم و لبنانی باشم فقط به من کمک کنید. نمی خواهم خانواده ام آواره شوند. من جانباز شیمیایی هستم». این جمله نشان دهنده این واقعیت است که در جمهوری اسلامی، فلسطینی و لبنانی بودن را بر ایرانی بودن ترجیح می دهند. تا جایی که ایرانی آرزوی فلسطینی و لبنانی بودن می کند.
انقلاب اسلامی تجربه ی بس تلخ و نامیمونی بود، ولی بقولی شاید لازم. آخوندها توانستند از یک شرایط مساعد داخلی و خارجی استفاده کنند، و پیروز شوند. و بار دیگر «ملیت» ما را از ما بگیرند، بسان حمله نخست اعراب مسلمان در جنگ قادسیه. و ما را بار دگر تبدیل به «امت اسلامی» کنند. سرمایه های معنوی، انسانی و مالی مردم ایران صرف جنگ افروزی و بی ثابتی منطقه در کشورهای عربی بکنند، و همانطور که در مقدمه قانون اساسی شان آمده است تا: «راه تشکیل امت واحد جهانی راهموار» کنند. در این «راه» بدا به حال مردمی که بخواهند هویت خود را حفظ کنند، و صد در صد اسلامی نشوند، آنوقت باید که از طرف جمهوری اسلامی در مقایسه با «امت» های یاد شده، مورد تبعیض و بی عدالتی قرار بگیرند.
اکنون پس از تجربه براستی هولناکی که نام «انقلاب اسلامی» به خود گرفت؛ و بقول شادروان احمد کسروی که گفت:«ما یک حکومت به آخوندها بدهکاریم»؛ باید گفت که اگر هم بدهکار بودیم، اکنون دیگر بدهی خود را به آخوندها پرداخته ایم. و پس از ١٤ قرن که نیاکانمان به زور شمشیر طعم تلخ «امت اسلامی» بودن را چشیدند، ما هم بار دیگر آن تلخی را تجربه کردیم. ما دیگر نباید جزئی از «امت اسلامی» بمانیم، و شهروند درجه دوم محسوب شویم. باید هویت ایرانی خود را حفظ کنیم، و کشورمان باید از نو «ایران» شود و نه «ایران اسلامی». ما باید بار دیگر با بازگشت به اصل خویش «ملت بزرگ» ایران شویم.
منابع:
خمینی – ٢١ شهریور ١٣٥٩
آشوری، داریوش. دانشنامه سیاسی، انتشارات مروارید: چاپ نهم ١٣٨٢
صحیفه نور ج 12 صفحه 274 تاریخ:۱۵/۵/۵۹
قانون اساسی جمهوری اسلامی، اصل یازدهم
مقدمه قانون اساسی جمهوری اسلامی
صحیفه نور ج 12 صفحه 274 تاریخ:۱۵/۵/۵۹